ماضی گذشت؛ مضارع و مستقبل را دریابیم.
در گذشته ماندن درجا زدن است و درجا زدن، موجب رکود.
فتنه آن آتش زیر خاکستری نیست که به اشاره ای دوباره گُر بگیرد!
تاکتیک تقلب منقضی شد؛ باید به فکر مقابله با آفندهای جدید باشیم.
اصل؛ مقابله با هجمه "باختر فرهنگی" ست که دارد ما را از درون تهی می کند.
اولویت؛ رسیدگی به اوضاع نامناسب اقتصادی و معیشتی مردم است.
هم اکنون وجوب پیگیری این قبیل مسائل دوچندان است.

عمل به اصول از اوجب واجبات است.

ماضی گذشت؛ مضارع و مستقبل را دریابیم. در گذشته ماندن درجا زدن است و درجا زدن، موجب رکود.

اصل در حال حاضر چیزی نیست مگر توجه به معیشت مردم و ترویج معارف اخلاقی و فرهنگی در میان آنان.

هم اکنون وجوب پیگیری این قبیل مسائل دوچندان است.

تاریخ مایه عبرت است و ما عبرت نمی گیریم.

چرا باید مدتی فتنه در بورس باشد و چند صباحی جریان انحرافی؟ ... زمانی بخشش آمنه در صدر اخبار باشد و هنگامی سفر خانم اسمیت [!] به سومالی؟!!!

والله که فتنه88 آن آتش زیر خاکستری نیست که به اشاره ای دوباره         گُر بگیرد!

به نقل از رهبری انقلاب: «فتنه88، کشور را واکسینه کرد.»

فلذا سخن گفتن از مسائل سال88 ، تکرار مکررات است و دردی را دوا نخواهد کرد.

تاکتیک تقلب منقضی شد؛ باید به فکر مقابله با آفندهای جدید باشیم.

حقیقتاً با جلب توجه افراد به این اخبار، چه منفعتی عاید و کدام مشکل برطرف خواهد شد؟

در زمانه کنونی می بایست توجه خویش را به مسائل مهمتری معطوف داریم.

اولویت؛ رسیدگی به اوضاع نامناسب اقتصادی و معیشتی مردم است.

اگر همین ما؛ در اثنای افشای اجزای پشت پرده جریان انحرافی، کمی هم اصلاح نظام بانکی و نظارت بیشتر بر نهادهای اقتصادی را در دستور کار قرار می دادیم؛ شاید دیگر شاهد اینگونه به تاراج رفتن منابع بیت المال          نمی بودیم.

اصل در حال حاضر توجه به دغدغه های فرهنگی ست. اصل؛ مقابله با هجمه "باختر فرهنگی" ست که دارد ما را از درون تهی می کند.

دانشگاه ها را دریابیم ... مدارس را...

اکثر مدارس و دانشگاه های ما شده است مکانی برای تبلیغ انواع و اقسام افکار التقاطی و جولانگاهی برای فِرق ضاله انحرافی ... و ما هم تماشاگریم و همچنان در حال بررسی مرد یا زن بودن لیلی بسر می بریم!!!

سؤالی که هم اکنون در افکار تمامی دوستداران اسلام و انقلاب نقش بسته این است که حقیقتاً هدف ما از اجرای انقلاب فرهنگی سال59 چه بود؟

آیا مگر جز این بود که با ریشه کن کردن نظریات مارکسیستی و لیبرالیستی، شعار "نه شرقی؛ نه غربی" را به منصه ظهور رسانیده و تعالیم اسلام را در بطن جامعه فرهنگی و دانشگاهی کشور، جاری و ساری نماییم.

هنوز که هنوز است؛ مهندسان تکنوکرات ما به نظریات "نیوتن" و "دکارت" توسل می جویند و اینتلکتوال های علوم نظری ما نیز مقلّد "ماکس وبر" و "مارکس" هستند!!!

بی پرده بگویم؛ امروزه آنچه در دانشگاه های کشور اسلامی ما تدریس       می شود؛ علم سکولاریست که نه تنها هیچ سنخیتی با فرهنگ و مذهب ایرانی/اسلامی ما ندارد بلکه در نقطه مقابل آن قرار گرفته است.

انصافاً خود شما قضاوت کنید که آیا منابع علمی و دانشگاهی ما از علوم بیگانه و وارداتی پالایش شده است؟ (البته، همانطور که قبلاً اشاره کرده ام؛ ذکر این نکته ضروریست که نباید تمامی پیشرفت های غرب -بالاخص در حوزه علوم تجربی- را طرد نمود بلکه می بایست در جهت اصلاح آن مواردی برآمد که با فرهنگ بومی و مذهبی ما تطابق ندارد.)

اما بسیارند پرسش هایی از این دست که پس از گذشت سالهای سال همچنان بدون پاسخ مانده اند.

سؤالاتی هم چون؛

- وضعیت برپایی کرسی های آزاداندیشی (که یکی از مهمترین مطالبات رهبری می باشد) به کجا رسیده است؟

- تحول بنیادین در علوم انسانی و دروس حوزوی چه سرانجامی پیدا کرد؟

- توفیقات در امر وحدت حوزه و دانشگاه تا چه میزان بوده است؟

- چند درصد از اهداف افق 1404 تاکنون محقق شده است؟

- و الی ماشاءالله ...

آری دوستان ... تحقق افق 1404؛ کار می خواهد، کار و ما تکیه زده بر دیوار، که مردی از خویش برون آید و کاری بکند!!!

دیگر کافیست ... شما خود بخوانید حدیث مفصل از این مجمل را ... اصول را دریابیم نه جزئیات را ...

به دَر نمی گویم که دیوار بشنود! ... مخاطب عرایض بنده همگانند.

چشم بسته غیب نمی گویم ... آیه یأس هم نمی خوانم ... انذار می دهم.

اینها همه حقیقت دارند ... از واقعیتهای موجود نتوان چشم پوشی کرد ... باشد که متذکر شویم.

و اینک پایان بخش این نوشتار را با آیه ای از کلام الله مزین می کنم؛ بدین مضمون که:

«...اِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّیَ یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم...»

«...خداوند سرنوشت هیچ ملتی‌ را تغییر نمی‌دهد، مگر آنکه آن‌ها خود را تغییر دهند...»